گروه فرهنگی مشرق - امین تارخ - رییس انجمن بازیگران سینمای ایران - در مراسم روز سهشنبه گفت: هر روز از این قافله و کاروان هنر، هنرمندی رخت برمیبندد، احساسم این است که با رفتن هر کدام از این عزیزان، بخشی از وجود ما هم میرود.
وی اظهار کرد: بسیار متأسفم که این اتفاق افتاده است، به حق آقای صحرارودی از موقعیت خوب و درستی برخوردار بود و هم در تلویزیون و هم در سینما فعال و محبوب مردم بود.
تارخ در ادامه مرحوم صحرارودی را اینگونه توصیف کرد: او همیشه مشغول کار و فعالیت بود و از درگذشت ایشان بسیار متأسفم، اما به هر حال باید رفتن او را بپذیریم. اما خوشحالم که به حکم وظیفه با همکارانم توانستیم چند ماه پیش تسهیلاتی به او بدهیم.
وی ضمن عرض تسلیت به خانواده مرحوم صحرارودی گفت: ما شاهد بودیم که لازم بود خانواده ایشان هر لحظه از مرحوم صحرارودی پرستاری کنند؛ امیدوارم خدا صبرشان دهد.
***
پس از پایان صحبتهای تارخ، از مهدی میامی برای سخنرانی دعوت شد.
وی نیز ضمن عرض تسلیت و اینکه از این اتفاق شوکه شده است، متنی را از طرف محمد اسکندری (که در جوانی با صحرارودی دوستی داشته است) برای حاضران در مراسم قرائت کرد.
*** بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
داریوش مودبیان، دیگر هنرمند سینما و تئاتر نیز خاطرنشان کرد: باور دارم و باور کنید باقر صحرارودی آدم بیریایی بود. پاک و زلال بود و همیشه خنده بر لب داشت، طنز را خوب میفهمید و آن را در نیکوترین شیوه در گفتار و رفتار خود در همه حال نشان میداد.
وی ادامه داد: صحرارودی در همه جا و همه حال به خوش کردن حال دیگران دل خوش میکرد، اگرچه اکنون از بین ما رفته اما میدانم که با چشمان ریز و شفاف خود دارد به ما مینگرد.
مودبیان اضافه کرد: صحرارودی همیشه بیادعا بود و با سخنان شیرین مدعیان خود را به نرمی کنار میزد تا جا را نه برای خود بلکه برای دیگران باز کند، هیچ گاه اهل گلهگزاری نبود و در مقام جفاکاری نیز قرار نگرفت.
این هنرمند تئاتر و سینما عنوان کرد: صحرارودی همیشه به آیندهای روشن امیدوار بود. میدانم و سخت بر این باورم که اکنون باقر صحرارودی از ما میخواهد که به پاس دوستیاش که بیریا بود، قدر یکدیگر را بدانیم. او همیشه در محافل این بیت از مولانا را تکرار میکرد «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم/ که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم».
محمود جعفری یکی دیگر از هنرمندان عرصه تئاتر و تلویزیون نیز درباره مرحوم صحرارودی سخنان کوتاهی ایراد کرد و گفت: صحرارودی خیلی پاک بود و جای خالیاش را خواهیم دید، متأسفانه علت مریضی او بیکاری و تنهاییاش بود، او واقعا تنها بود. هنرمندان ما مثل ماهی در آب میمانند که اگر آنها را از آب بیرون بکشیم میمیرند، خواهشا همدیگر را حفظ کنیم.
***
پس از جعفری، جلیل فرجاد - بازیگر- عنوان کرد: صحرارودی انسان با معرفتی بود، زبان بذلهگو و انتقادآمیزی داشت و به خاطرهمین زبان انتقادآمیزش در محلی که کار میکرد سالها گرفتار بود.
مراسم تشییع پیکر باقر صحرارودی
او با اشاره به اینکه از سال 52 با صحرارودی آشنا شده است، گفت: هیچوقت غم و غصههایش را در مقابل دوستان و به ویژه خانوادهاش بروز نمیداد. زبان انتقادآمیز او گاهی کار به دستش میداد اما خدا را شکر هیچگاه او را اذیت نکردند.
فرجاد ادامه داد: همیشه در کار خوشرو و با متانت بود و به کسانی که تازه وارد کار میشدند و مانند من بازیگری را به خوبی بلد نبودند کمک میکرد. نمیتوانم باور کنم که باقر عزیز به یک جنازه تبدیل شده است چون لبخندش را در عکس میبینم.
***
در این میان حامد خمسه دقایقی به مداحی پرداخت و پس از آن پسر مرحوم صحرارودی نیز کوتاه سخن گفت و بیان کرد: پدرم علیرغم اینکه فشار مالی داشت اما هر کس با او تماس میگرفت به او کمک میکرد و به نوبت همه کارها را بررسی میکرد.
او ادامه داد: در این دو سال که پدر بیمار بود به هر داروخانهای که میرفتم کافی بود عکس پدرم را نشان دهم و او تمام توانش را برای پدر میگذاشت.
به گزارش ایسنا، گیتی معینی، حسین محجوب، آتش تقیپور، رضا ناجی و فرامرز روشنایی از جمله هنرمندانی بودند که در مراسم تشییع پیکر مرحوم صحرارودی حضور داشتند.
همچنین مراسم ختم این مرحوم پنجشنبه، 12 تیرماه از ساعت 14 تا 15 و 30 دقیقه واقع در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
***
باقر صحرارودی - بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون - پس از تحمل دو سال بیماری روز دوشنبه درگذشت.
باقر صحرارودی که به مدت دو سال پس از سکته مغزی در بستر بیماری بود، شب گذشته - هشتم تیر ماه - به دیار باقی شتافت.
صحرارودی متولد خرداد سال 1321 بود. او تحصیلات خود را در دانشکده ادبیات فسا و شیراز و دانشکده ادبیات و دانشکده هنرهای زیبای تهران به انجام رسانید. وی از سال ۱۳۳۴ فعالیت هنری خود را آغاز کرد و از آن هنگام در حرفه هنری خود که بخش اعظم آن شامل کارهای تلویزیونی بود در مقام بازیگر، تهیهکننده، نویسنده و کارگردان فعالیت کرد. نخستین حضور او در سینما نیز در نقش معلم صمد بود.
وی در سریالهایی چون «روزهای زندگی» (سیروس مقدم)، «کوچه اقاقیا»( رضا عطاران)، «ترش و شیرین» (رضا عطاران)، «راه در رو»( سعید آقاخانی) و ... ایفای نقش کرده است و آخرین کار تلویزیونی او نیز در سال 91 و بازی در یک فیلم تلویزیونی با عنوان «پناه برخدا» بوده است.
صحرا رودی همچنین در آثار سینمایی نظیر «جیببرها به بهشت نمیروند»، «سگکشی»، «ازدواج به سبک ایرانی »، «ملک سلیمان » و ... بازی کرده است.
وی اظهار کرد: بسیار متأسفم که این اتفاق افتاده است، به حق آقای صحرارودی از موقعیت خوب و درستی برخوردار بود و هم در تلویزیون و هم در سینما فعال و محبوب مردم بود.
تارخ در ادامه مرحوم صحرارودی را اینگونه توصیف کرد: او همیشه مشغول کار و فعالیت بود و از درگذشت ایشان بسیار متأسفم، اما به هر حال باید رفتن او را بپذیریم. اما خوشحالم که به حکم وظیفه با همکارانم توانستیم چند ماه پیش تسهیلاتی به او بدهیم.
وی ضمن عرض تسلیت به خانواده مرحوم صحرارودی گفت: ما شاهد بودیم که لازم بود خانواده ایشان هر لحظه از مرحوم صحرارودی پرستاری کنند؛ امیدوارم خدا صبرشان دهد.
***
پس از پایان صحبتهای تارخ، از مهدی میامی برای سخنرانی دعوت شد.
وی نیز ضمن عرض تسلیت و اینکه از این اتفاق شوکه شده است، متنی را از طرف محمد اسکندری (که در جوانی با صحرارودی دوستی داشته است) برای حاضران در مراسم قرائت کرد.
*** بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
داریوش مودبیان، دیگر هنرمند سینما و تئاتر نیز خاطرنشان کرد: باور دارم و باور کنید باقر صحرارودی آدم بیریایی بود. پاک و زلال بود و همیشه خنده بر لب داشت، طنز را خوب میفهمید و آن را در نیکوترین شیوه در گفتار و رفتار خود در همه حال نشان میداد.
وی ادامه داد: صحرارودی در همه جا و همه حال به خوش کردن حال دیگران دل خوش میکرد، اگرچه اکنون از بین ما رفته اما میدانم که با چشمان ریز و شفاف خود دارد به ما مینگرد.
مودبیان اضافه کرد: صحرارودی همیشه بیادعا بود و با سخنان شیرین مدعیان خود را به نرمی کنار میزد تا جا را نه برای خود بلکه برای دیگران باز کند، هیچ گاه اهل گلهگزاری نبود و در مقام جفاکاری نیز قرار نگرفت.
این هنرمند تئاتر و سینما عنوان کرد: صحرارودی همیشه به آیندهای روشن امیدوار بود. میدانم و سخت بر این باورم که اکنون باقر صحرارودی از ما میخواهد که به پاس دوستیاش که بیریا بود، قدر یکدیگر را بدانیم. او همیشه در محافل این بیت از مولانا را تکرار میکرد «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم/ که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم».
محمود جعفری یکی دیگر از هنرمندان عرصه تئاتر و تلویزیون نیز درباره مرحوم صحرارودی سخنان کوتاهی ایراد کرد و گفت: صحرارودی خیلی پاک بود و جای خالیاش را خواهیم دید، متأسفانه علت مریضی او بیکاری و تنهاییاش بود، او واقعا تنها بود. هنرمندان ما مثل ماهی در آب میمانند که اگر آنها را از آب بیرون بکشیم میمیرند، خواهشا همدیگر را حفظ کنیم.
***
پس از جعفری، جلیل فرجاد - بازیگر- عنوان کرد: صحرارودی انسان با معرفتی بود، زبان بذلهگو و انتقادآمیزی داشت و به خاطرهمین زبان انتقادآمیزش در محلی که کار میکرد سالها گرفتار بود.
مراسم تشییع پیکر باقر صحرارودی
او با اشاره به اینکه از سال 52 با صحرارودی آشنا شده است، گفت: هیچوقت غم و غصههایش را در مقابل دوستان و به ویژه خانوادهاش بروز نمیداد. زبان انتقادآمیز او گاهی کار به دستش میداد اما خدا را شکر هیچگاه او را اذیت نکردند.
فرجاد ادامه داد: همیشه در کار خوشرو و با متانت بود و به کسانی که تازه وارد کار میشدند و مانند من بازیگری را به خوبی بلد نبودند کمک میکرد. نمیتوانم باور کنم که باقر عزیز به یک جنازه تبدیل شده است چون لبخندش را در عکس میبینم.
***
در این میان حامد خمسه دقایقی به مداحی پرداخت و پس از آن پسر مرحوم صحرارودی نیز کوتاه سخن گفت و بیان کرد: پدرم علیرغم اینکه فشار مالی داشت اما هر کس با او تماس میگرفت به او کمک میکرد و به نوبت همه کارها را بررسی میکرد.
او ادامه داد: در این دو سال که پدر بیمار بود به هر داروخانهای که میرفتم کافی بود عکس پدرم را نشان دهم و او تمام توانش را برای پدر میگذاشت.
به گزارش ایسنا، گیتی معینی، حسین محجوب، آتش تقیپور، رضا ناجی و فرامرز روشنایی از جمله هنرمندانی بودند که در مراسم تشییع پیکر مرحوم صحرارودی حضور داشتند.
همچنین مراسم ختم این مرحوم پنجشنبه، 12 تیرماه از ساعت 14 تا 15 و 30 دقیقه واقع در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
***
باقر صحرارودی - بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون - پس از تحمل دو سال بیماری روز دوشنبه درگذشت.
باقر صحرارودی که به مدت دو سال پس از سکته مغزی در بستر بیماری بود، شب گذشته - هشتم تیر ماه - به دیار باقی شتافت.
صحرارودی متولد خرداد سال 1321 بود. او تحصیلات خود را در دانشکده ادبیات فسا و شیراز و دانشکده ادبیات و دانشکده هنرهای زیبای تهران به انجام رسانید. وی از سال ۱۳۳۴ فعالیت هنری خود را آغاز کرد و از آن هنگام در حرفه هنری خود که بخش اعظم آن شامل کارهای تلویزیونی بود در مقام بازیگر، تهیهکننده، نویسنده و کارگردان فعالیت کرد. نخستین حضور او در سینما نیز در نقش معلم صمد بود.
وی در سریالهایی چون «روزهای زندگی» (سیروس مقدم)، «کوچه اقاقیا»( رضا عطاران)، «ترش و شیرین» (رضا عطاران)، «راه در رو»( سعید آقاخانی) و ... ایفای نقش کرده است و آخرین کار تلویزیونی او نیز در سال 91 و بازی در یک فیلم تلویزیونی با عنوان «پناه برخدا» بوده است.
صحرا رودی همچنین در آثار سینمایی نظیر «جیببرها به بهشت نمیروند»، «سگکشی»، «ازدواج به سبک ایرانی »، «ملک سلیمان » و ... بازی کرده است.